بمباران شیمیایی

حمله شیمیایی به دره بالیسان و شیخ وسان -1987

  حمله شیمیایی به دره بالیسان و شیخ وسان -1987


بدیهی است که رژیم بعث عراق در جنگ هشت ساله با ایران از سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی استفاده کرد که منجر به ده ها هزار قربانی و این سلاح خانمانسوز در جنگ شدند. ارتش ایران پس از اینکه بزرگترین شکست نظامی خود را در جبهه های جنوب به ویژه در شرق بصره و کربلا متحمل شد، باعث شد تا از جبهه دیگری وارد عمل شود  و حملات خود را از طریق کردستان از سر گرفت که عراق را به فکر آوردن همه نیروهای نظامی خود به کردستان انداخت.  رژیم بعث با احتمال جنگ سخت با نیروهای پیشمرگه از یک سو و نیروهای ایرانی از سوی دیگر مواجه بود که باعث شد رژیم عراق انتقام شکست های خود را از غیرنظامیان کرد بگیرد.
 رژیم بعث یک سری حملات نظامی به آنها آغاز کردند که مرگبارترین و وحشیانه ترین اقدام بود. آنهم  بمباران شیمیایی مناطق کردستان از 15/4/1987 تا 27/5/1987  بود. حملات شیمیایی در مناطق سرگلو و برگلو، کوه گوجار، ماوت، جافران، سیرکو بلی و دره ملکان و هلدن و یاخسامر که شدیدترین آنها نواحی شیخ وسان و بالیسان بودند.

دره جافاياتی و شارباژیر اولين نقاطي در كردستان بود كه رژيم در ١٥ اوریل ١٩٨٧ با توپخانه آنها را بمباران شیمیایی كرد و مردم آن منطقه مشخصاً بە دلیل پخش خبرهای از حملات شیمیایی عراق در جنگ قبل از حادثه مي دانستند كه ممکن است  منطقه آنها  هم بمباران  شیمیایی شود.

یکی از شاهدان حملە شیمیایی گفت: «به ما توصیه شدە بود که پارچه‌های خیس را روی صورت و چشم‌هایمان بگذاریم و آتش روشن کنیم یا  از آن مناطق  اصابت دور شویم. وقتی بمباران انجام شد مثل همیشە صدای بزرگی نداشت ، و نمی‌دانستیم که سلاح شیمیایی است. تا اینکە بوی سیب و سیر گندیده به مشام ما رسید، بمب های بی شماری روی ما ریخته شد، اما بمبها  اثر چندانی نداشت. یک روز پس از حمله شیمیایی به دره جافایاتی و شارباژیر در تاریخ ١٦ اوریل ١٩٨٧ دو روستای منطقه خوشناوتی (بالیسان و شیخ وسان) مورد هدف نیروهای رژیم قرار گرفت و بمباران شیمیایی شد. بعدازظهر این روز، پس از بازگشت اهالی روستا از زمین ها و مزارع خود برای استراحت قبل از غروب آفتاب صدای هواپیماها بەگوش رسید کە  نزدیک و نزدیکتر می شد، عده ای در خانه ماندند و عده ای دیگر به سمت پناهگاه ها رفتند. هواپیما این دو روستا را با سلاح شیمیایی بمباران کرد.
ویدئوی بمباران دره بالیسان که توسط جاشی از خانواده یکی از مستشاران بعثی به نام انور بیگ بتواته ضبط شده است، ستون وسیعی از دود، ابرهای سفید، صورتی و سفید را نشان می دهد. در ان هنگام غروب باد سردی از کوه می وزید و بوی عجیبی می آورد در ابتدا بوی گل می داد، اما بعداً بوی سیب و سیر می داد. شاهدان دیگر اصرار دارند که بوی آفت کش می داد.  یک زن مسن اهل بالیسان می گوید  ناگهان هوا  تیرە و تار  شد و ما چیزی نمی دیدیم هیچکس نمی توانست کسی را ببیند تمام دنیا تاریک شد.
صورت ها و چشم ها همه سیاه بود و مردم از ورم دردناک زیر بال های خود رنج می بردند و استفراغ میکردیم زیر سینه‌های زنان بەشدت سوختە بود و  درد می‌کرد و آب زرد از چشم و بینی‌شان بیرون می‌آمد.  بسیاری از نجات یافتگان از مشکلات بینایی شدید رنج می بردند و برخی بیش از یک ماه کاملاً نابینا بودند و برخی هم تا امروز نابینا هستند.
در روستای شیخ وسان، بازماندگان  دربارەی زنی گفتند که چگونه از هر دو چشم نابینا بود و در حالی که فرزندش را محکم در آغوش گرفتە بود و راه می رفت و نمی دانست که او مرده است.
 تعدادی از اهالی روستا به کوه فرار کردند و در آنجا جان باختند و آنهایی که نزدیک محل بمب ها بودند در دم جان باختند.» پس از حمله شیمیایی، صبح روز بعد نیروهای پیاده نظام بعث با جاشهای منطقە به بالیسان رفتند و خانه های مردم را غارت کردند و سپس خانەها را ویران کردند در همان زمان، معاونت مهندسی ارتش،  روستای شیخ وسان  را با دینامیت منفجر کرد تا گاز شیمیایی  را دفع کند.

ساکنان و مجروحان شب گذشته به سلیمانی، رانیا، اربیل و شقلاوه گریختند، اما بیشتر آنها به شهر رانیا رفتند، جایی که بیمارستان وجود داشت.  در راه روستاهای اطراف از جمله مردم روستای برو ده ها تراکتور برای انتقال مجروحان فرستادند و وقتی به جامعه سروچاوا رسیدند تراکتورها توقف کردند تا 50 جسد را که تازه فوت شده بودند دفن کنند.
پزشکان برای شستن زخم ها به آنها قطره چشمی می دادند، اما اثر زخمشان را کاهش نمی داد. «شب بی قراری بود، در بیشتر محله ها آتش روشن شد تا تاثیر گاز شیمیایی روی زخمی ها کمتر شود.  بیمارستان رانیا پر از گریه و فریاد بود.» در اینجا باید به شجاعت مردم رانیا اشاره کرد که شجاعانه به سراغ قربانیان شیخ وسان و بالیسان رفتند.
  بامداد نیروهای اطلاعاتی به بیمارستان مراجعه و دستور انتقال مجروحان به بیمارستان اورژانس اربیل را صادر کردند. به آنها گفتند که باید بگویند ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. آنها 346 نفر بودند بغیر از کسانی که بلافاصله به شهادت رسیدە بودند.  پس از رسیدن به بیمارستان، پزشکان شروع به مداوای مجروحان کردند و به آنها  آتروپین تزریق کردند و به زودی افسری به نام ستوان حسن الدوری که ستوان سازمان امنیتی اربیل و از اعضای فرماندهی بخش حزب بعث بود ب همراە با استاندار اربیل  و نیروی سربازی اورژانس اربیل رسید. در بیمارستان پس از پرسش ها و بررسی های فراوان با پزشکان و کارکنان بیمارستان دستور انتقال مجروحان به بیمارستان نظامی را صادر کرد.  اما با اعتراض پزشکان مواجه شدند و در نهایت با تهدید اسلحه منتقل شدند.
اما  آنها هرگز به بیمارستان نظامی نرسیدند. طبق گزارش ها، زنان و کودکان از مردان جدا شدند، برخی را به ادارە امن اربیل و برخی دیگر  به یک مرکز پلیس قدیمی در مخمور بردە شدند و بعد از آن بە محل نامعلومی انتقال دادە شدند، مردانی که تعداد آنها 70-75 نفر بودند، دیگر هرگز زنده دیده نشدند.
 زنان و کودکان را مجروح در محلی در نزدیکی خلیفان در دره آلانە رها کردند  در انجا  انها اقوام و اشنایان خود را  که بەسمت سلیمانی رفته بودند همدیگر را پیدا کردند و برخی از آنها توسط مردم خلیفان پناە دادە شدند. شاهدی به نام نجیبه فقی از روستای شیخ وسنان گفت:  در خلیفان به خانه مردی پناه بردیم و مدتی در آنجا ماندیم. 


 سرنوشت بسیاری از مجروحان تاکنون اطلاعی در دەست نیست  اما پس از قیام بزرگ مردم کردستان در بهار 1991، در سپتامبر ماه همان سال، پس از کشف اولین گور دسته جمعی 23 شهید زندانی سیاسی شهرستان شقلاوا بودند. در تاریخ 18/9/1991 تعدادی از قربانیان و مفقودین حمله شیمیایی در دره بالیسان شامل 25 نفر در گور دسته جمعی در قبرستان کارخانه قیر اربیل پیدا شدند. بر اساس اطلاعات دریافتی از بیمارستان اورژانس اربیل، همچنین شهادت نجات یافتگان   شمار قربانیان حمله شیمیایی به شیخ وسان و بالیسان  به شرح زیر است:
• 24 کشته در بالیسان در نتیجه مستقیم سلاح های شیمیایی دفن شده در گور دسته جمعی در روستا.
• 103 نفر در شیخ وسان در نتیجه مستقیم سلاح های شیمیایی کشته شدند. در راە فرار  50 نفر که در یک گور دسته جمعی در روستای سروچاوا دفن شدند. در میان کشته شدگان  33 کودک زیر چهار سال، 28 کودک 5 تا 14 ساله و 9 نفر سالخوردە  60 تا 85 ساله بودند.

• 9 یا 10 نفر در بیمارستان رانیا جان باختند.
• 4 مورد مرگ در بدو ورود به بیمارستان اورژانس اربیل.
•   بر اساس شواهد تخمین زدە میشود
• بین 64 تا 142 کشته در زندان امنیتی اربیل  که پس از انتقال بدون درمان، گرسنگی و بی توجهی جان خود را از دست دادند، از جمله دو زن مسن به نام های سلمی مصطفی حمید و عادلە شینکو و یک دختر 9 ساله به نام حوسەت عبدالله خضر.
• 70-75 مرد جوان در مرکز  امنیتی اربیل – مخمور ناپدید شدند، از جمله 22 نفر از بالیسان، 50 نفر از شیخ وسان و سە نفر دیگر از روستاهای اطراف آنها بالیسان بودند.
• تعداد زیادی از کودکان در دشت خلیفان رها شده اند.
   بر اساس اطلاعات بە دست امدە  تعداد قربانیان  و مجروحان حملات شیمیایی دره بالیسان و شیخ وسان بە 435 نفر میرسد که در 16 آوریل به طور مستقیم یا غیرمستقیم در معرض سلاح های شیمیایی قرار گرفتند.

 پس از حملات به دره جافایاتی، شارباژیر  و دره بالیسان، رژیم نه تنها دامنه حملات خود را گسترش داد و حملات خود را عمیق تر کرد. در تاریخ 7/5/1987 رژیم بعث  مناطق جافران، قرداخ ، برگلو، هلدن، یاخسمر و سکانیان را بمباران شیمیایی کرد و خسارات زیادی به بار آورد.
در ١٩ ژوئن ١٩٨٧ رژیم به دره ملکان (سروچاوی باران) در چندین مایلی شرق بالیسان و شیخ وسان حمله کرد که حدود 30 نفر بینایی خود را از دست دادند و مردم منطقه آواره شدند. قابل ذکر است که در تاریخ 15/5/1988 در حمله به قریه ورە  در منطقە بتواتا، 36 تن کشته شدند.
در 31 ژوئیه 1988، قاسماوه، بالیسان و خەتی دوباره در جریان عملیات انفال در معرض سلاح های شیمیایی قرار گرفتند پزشکان حقوق بشر دربارەی مواد شیمیایی استفادە شدە میگویند:.با توجه به نوع مواد شیمیایی مورد استفاده در این مناطق، علائم گزارش شده توسط اهالی روستا به طور کلی با اثرات گاز خردل مطابقت دارد، اگرچه گزارش هایی وجود دارد که برخی از قربانیان احتمالاً به دلیل استفاده از گاز اعصاب بلافاصله جان خود را از دست دادند، زیرا گاز خردل حتی اگر بسیار غلیظ باشد،  کشنده نیست. حداقل باید نیم ساعت طول بکشد.

رژیم بعث تمام جنایات خود را مستند کرد و انها فکر می‌کردند هرگز از مسند قدرت دست برنمی‌دارند و برای همیشه  باقی خواهند ماند.
در اینجا اسناد تایید دیکتاتور صدام حسین برای استفاده از سلاح های ویژه (سلاح های شیمیایی) صادر شده توسط فرمان (بسیار محرمانه، شخصی و فوری) شماره 953/965/ک. ریاست جمهوری در ٢٩/مارچ/ ١٩٨٧ است کە در اینا بە آن اشارە میکنیم.
«با ضربە زدن( حملە شیمیایی) موافقت شد تا نتیجه بهتری حاصل شود،  زیرا هدف از این ضربە فقط خرابکاران نیستند.  در صورت لزوم با هنگ مربوطه هماهنگ کنید و قبل از حملە بە آنها به ما اطلاع دهید.»  این نامه پاسخی است به نامه ای است که از سوی اداره اطلاعات نظامی به شماره (ش3\ق2\6885  در 25\3\1987 )  به ریاست جمهوری ارسال شده است که  تاکید بر  نامه قبلی آنها (بسیار محرمانه، شخصی و فوری) به شماره (م1\ش3\ق2\6414 در 18\3\1987 ) دارد .
در این نامه که در قالب گزارشی آمده است، آمده است:
ارجاع به نامه شما (بسیار محرمانه، شخصی و فوری) شماره 7\ج2\877\ك در 19\مارچ 1987.
پس از مطالعه محل استقرار مزدوران ایرانی و انتخاب اهداف، استفاده از تسلیحات ویژه (سلاح شیمیایی) از طریق نیروی هوایی و زمینی در شب برای حفظ امنیت داخلی منطقه شمال و ریشه کن کردن خرابکاران ضروری می دانیم.
در این گزارش همچنین استفاده از سلاح های شیمیایی در دره بالیسان (روستاهای بالیسان، توتما، ختی و شیخ وسان) در نزدیکی جاده اصلی بین چارقورنه و خلیفان و همچنین در مناطق تکیه، بلکجار و سیوسینان  در منطقە  قره داغ مورد بحث قرار گرفته است. دو راه برای حل  کمبود مواد شیمیایی  و این مشکل ارائه شده است
اول اینکه ماده شیمیایی را با مواد دیگر مخلوط کرده و سپس از آن استفاده کنید همچنین به این نکته نیز اشاره می شود که در صورت مخلوط شدن مواد با مواد دیگر می توانند مقداری را برای مواقع اضطراری در صورت نیاز ذخیره کنند.  دوم اینکە  به تعویق انداختن روند تا آوریل تا رسیدن مواد شیمیایی بیشتر است.
  این گزارش نتیجه گیری می کند که آنها به جای تأخیر در روند، گزینه اول را ترجیح می دهند.» این اسناد 25 صفحه ای در مورد استفادە رژێم بەعس از سلاحهای شیمیایی بخشی از اسناد در دادگاه انفال بود.

Leave feedback about this

  • Rating

PROS

+
Add Field

CONS

+
Add Field
Choose Image
Choose Video