انفال چهارم دره زاب کوچک( زێی بچوک) از 3 تا 9 مه 1988 (1)
عملیات چهارم انفال پس از اتمام عملیات انفال سوم آغاز شد که بیشترین تلفات و ناپدید شدن را در پی داشت. جغرافیای عملیات چهارم انفال دره زاب کوچک بود که خط مرزی بین استان کرکوک و اربیل را تشکیل می دهد. این حوضه شهرهای ریدر، آغجالر، طقطق و چندین روستای بزرگ مانند عسکر و گوپ تپە را در بر می گرفت که دشت کویە و شیخ بزینی را می سازد.
چهارمین انفال با حمله شیمیایی به روستای گوپ تپە در ٣ مە ١٩٨٨ آغاز شد و قربانیان این روستا 300 نفر کە در گورستان گوپ تپە دفن شدەاند. همچنین همزمان با گوپ تپە روستاهای عسکر، چمی ریزان، شونکا، ماهیلا، چنار، سدی، شیخان، گلاشیر، حاجی شیرەبرە، کوچبلاخ، زرزی و کلیسا بمباران شیمیایی شدند باتوجە بە اینکە روستای عسکر بە تنهای مورد اصابت ٨ بۆمب شیمیایی قرار گرفت. تعداد کل قربانیان در این روز در همه این مناطق ٥٦٠ نفر تخمین زده می شود.
در اسناد رژیم بعث در تلگرافی که در تاریخ ١٩٨٨/٧/٥ به رئیس ستاد هنگ اول ارسال شد، کە در آن امدە است «در انفال چهارم به رهبری سرهنگ دوم سلطان هاشم فرمانده سپاه یکم، فرماندهی نیروهای نصر به فرماندهی سرهنگ سرتیپ خالد احمد ابراهیم، فرماندهی نیروهای ششم و چهارم به فرماندهی سرتیپ علی احمد محمد صالح ، فرمانده نیروهای حفاظت نفت سرتیپ بارق عبدالله الحاج حنطه و فرماندهان بخشی از هنگ اول به فرماندهی سرتیپ علا محمد طه و نیروهای اورژانس امنیتی سلیمانی چهارمین عملیات انفال را انجام دادند.
این عملیات از 20 نقطە با کمک جاش و مستشاران انجام شد و همه خائنان در این مناطق نابود شدند کە عباتند از: سرقوشان، گوپ تپە و عسکر، رود رزان، کلیسا، بوگد، دالاواکردان، بوگامیش، شیخ بزینی، قلاسوکا، خلخالان، گومشینی زاب کوچک، روستای ایلنجاق، فقی میرزا، دولاو، گرمە، ساتوقلا، سه گردان، تپەکر، شیوچان، شوگیر، علاوه بر کشتار و دستگیری مردم منطقه از جمله زنان و کودکان، مال و اموال آنها از جمله ، طلا و پول، بخش زیادی از سلاح و مهمات پیشمرگه ها، مواد غذایی و تجهیزات پزشکی ضبط شد.
این عملیات، مانند عملیات های قبلی، مستقیماً زیر نظر سرهنگ عدنان خیرالله وزیر دفاع، علی حسن مجید رئیس دفتر شمال حزب بعث، سرهنگ نزار عبدالکریم خزرجی رئیس ستاد ارتش در امور ستاد ارتش و معاون عملیات ستاد ارتش و سرهنگ دوم حسین رشید محمد تکریتی، اجرا شد.
در جریان انفال چهارم، ارتش عراق روحیە بالای داشت چونکە توانستە بود تا شبه جزیره فاو را در 17 و 18 آوریل در یک ضد حمله گستردە باز پس بگیرد که در آن از سلاح شیمیایی هم استفادە کرد و منجر به کشته شدن ده ها هزار نفر شد و همین ایران را مجبور کرد برای آتش بس مذاکره کند و از طرف دیگر بیشتر بە مناطق کوردستان حملە کند.
حمله با سلاح شیمیایی به گوپ تبە و عسکر
در روز ٣ مە ١٩٨٨، یک روز زیبای بهاری، روستای گوپ تپە مورد حمله هواپیماهای رژیم قرار گرفت. قبل از گوپ تپە روستای عسکر مورد حمله هواپیماهای میگ قرار گرفت و بمباران شد که در این حمله 8 بمب شیمیایی پرتاب شد.
بادی که از سمت جنوب شرقی می وزید آنرا به سمت روستای حیدر بیگ برد و 9 نفر را در آنجا به کام مرگ کشاند و همزمان پیشمرگانی که در آنجا حضور داشتند شروع به تزریق آتروپین به قربانیان کردند. استفاده از سلاح شیمیایی در آغاز انفال چهارم در ساعت ٥:٤٥ بعدازظهر همان روز شش فروند هواپیمای عراقی روستای گوپ تپە را بمباران شیمیایی کردند، کسانی که شاهد بمباران بودند گفتەاند، صدای بمب ها را نه چندان بلند بود و بوی سیر می داد.
نیروهای پیشمرگه در جریان حمله شیمیایی به مردم توصیه کرده بودند به سمت رودخانه فرار کنند و صورت و چشمان خود را با پارچه خیس کنند. با این حال، حدود 300 قربانی سلاح های شیمیایی در گوپ تپەدفن شده اند. همچنین به این دلیل که یک بمب در رودخانه افتاده بودچند جسد در رودخانه پیدا شد. همچنین رودخانه پر از ماهی های مرده بود، اکثر افرادی که فرار کردند به سرنوشتی نامعلوم و مرگبار دچار شدند.
50 خانواده روستای عسکر صبح روز ٤ مە در جاده اصلی توسط نیروهای رژیم دستگیر و به شرق به پایگاه نظامی سوسه منتقل شدند. پس از بمباران گازی و تخریب روستاها، سطح آب رودخانه به یکباره به سرعت افزایش یافت که آشکارا یکی از ترفندهای رژیم برای تسلط بر کردها بود. رژیم برای جلوگیری از هرگونه تلاش برای عبور از رودخانه برای افرادی که قصد فرار داشتند دروازه های سد دوکان را باز کرده بود. پس از حمله زمینی ارتش به روستاها و تخریب آنها،مردم نتوانستند اجساد به جا مانده از حمله شیمیایی را دفن کنند و ارتش انهارا با بلدوزر در گورهای دسته جمعی دفن کرد.
مردم این مناطق پس از ویرانی روستاهای خود برای پنهان شدن و فرار از مجازات اعدام و جنایت به غارها، دشت ها و دامنه ها گریختند، اما رژیم به دنبال آنها رفت و جنایات وحشیانه زیادی را علیه آنها مرتکب شد. آتش زدن دو پیرمرد 70 ساله اهل روستای مخارس در 10 مایلی شرق طقطق پس از کشتن آنها در غار بز واقع در کوه گور رحمان از جمله این موارد است.
در انفال چهارم 12 واحد ارتش از چند جهت به مناطق حمله کردند که پس از تخریب روستاهای گوپ تپە و عسکر توسط رژیم، تعدادی از نیروهای ارتش از کویە به سمت روستاهای ساحل شمالی زاب کوچک بر اثر انفجار حرکت کردند که یکی از آنها بود. به سمت شمال به کویە رفت و دیگری از رودخانه گذشت تا به شیخ بزینی رسید.
به گفته یکی از فرماندهان هنگ اول، تنها در کوه تاکلتو دفاع قوی در برابر ارتش وجود داشت، در حالی که در بیشتر نقاط دیگر دفاع بسیار ضعیف وجود داشت. در سوسه در روستاهای سورقاوشان، اودالان و کلاباش در برابر ارتش مقاومت کردند که بعداً همەی روستاها ویران شد، روستای تلان نیز در آتش سوخت و دره رود رزان در شامگاه اردیبهشت ماه کاملاً سرکوب شد. در ٦ مە کل منطقه توسط ارتش اشغال شد و اکثر ساکنان آن مفقود شدند. دو روز بعد، در هشتم همین ماه، ارتش به عملیات چهارم انفال پایان داد.
کسانی که در شمال بودند که راه های فرار کمتری داشتند، به شدت مورد هجوم قرار گرفتند و شمار زیادی انفال شدند. حدود 1680 نفر در روستاهای (کلسا، بوگد، کانی نبی، قزلو، کانی هنجیر، گوما شین) مفقود شده اند و صدها نفر دیگر در روستاهای (گلنقاج، گرخبر، جلامورد، قسروک، قامیشا) به همین سرنوشت دچار شدند.
بر اساس این گزارش، شماره 8280 مورخ ٦ مە ١٩٨٨ از سوی فرمانده هنگ یکم به عملیات ارتش فرستادە شد، در این گزارش آمده است که تسلیم شدگان در حوالی طق طق 60 مرد، 129 زن و 396 کودک بودند علاوه بر 37 خرابکار کە (منظور شان پیشمەرگە است).
ارتش همه اموال با ارزش را از مردم گرفت، اموالشان را غارت کرد و خانه هایشان را سوزاند. یکی از جاش ها اعتراض کرده بود و یک افسر ارتش با عصبانیت به او گفته بود که مردم را برای کشتن می برند. آنها نمی توانند پول و طلاهای خود را با خود ببرند زیرا قانون می گوید آنها باید نابود شوند.
ارتش پس از تخریب وحشیانه روستاهای منطقه طقطق شرقی و قتل عام تعداد زیادی از مردم، به سمت روستاهای ناوشوان و ٧٦ روستای تخریب شده در اکتبر ١٩٨٧ کە قبلا ساکنان این روستاها به زور بە کەمپهای اجباری دارەتو و بنسلاوا در نزدیکی اربیل منتقل شدەبودند حرکت کردند. بسیاری از روستاهای منطقه شوان به دلیل موقعیت جغرافیایی به مناطق آزاد شده تبدیل نشده بودند و پناهگاه سربازان فراری نیز شدە بود.
روستای دلوی ناوشوان که دارای 80 خانوار بود و حدود 50 یا 60 سرباز فراری داشتند کە نمیخواستند برای ارتش حزب بعث وارد خدمت سربازی شوند، این روستا قبلاً دوبار توسط ارتش عراق ویران شده بود و توسط خود مردم بازسازی شدە بود ، بار اول در سال 1963 و بار دوم در سال 1976. در 5 مه ١٩٨٨ لشکرکشی برای انفال به این روستا رسید نیروهای ویژه 77 و نیروهای زمینی پیشروی کردند، تعداد زیادی را در خانه هایشان کشتند. ٢٨ نفر نیز در این حمله دستگیر و مفقود شدند.
در ناوشوان خوشبختانه تعداد زیادی از مردم از این حملات جان سالم به در بردند، به عنوان مثال در روستاهای پلکانە و ایلنجاق که تعدادی سرباز فراری در آن حضور داشتند، انها تا زمان عفو ٦ سپتمبر ١٩٨٨ به مدت دو ماه در این منطقه مخفی شدند.
در گزارش ها و اسناد نظامی از 138 روستا یاد می شود که در جریان انفال چهارم سوزانده، ویران و پاکسازی شدند و علاوه بر این ویرانی روستاها، هزاران زن، کودک، پیر و جوان نیز ناپدید و مفقود الاثر شدند.
بر اساس آمارها، بیش از 2500 نفر در دشت کویە و 3000 نفر در مناطق شیخ بزینی، قلاسیوکا و ناوشوان ناپدید شده اند. در این یورش نیز مانند حملات قبلی سیاست جمع آوری مردم دنبال شد که چندین محل را به مراکز تحویل و جداسازی افراد برای جداکردن زنان و مردان و کودکان از یکدیگر و انتقال به مکان های نامعلوم مانند پایگاە نظامی توپزاوا و قلعە نگرەسلمان تبدیل کرد که بیش از سه مرکز برای این عملیات تدارک دیده شد . بازداشت شدگان و زندانیان گومشین و سایر روستاها به مدت سه روز در هرموتە نزدیک کویە نگهداری شدند.
همچنین بازماندگان حمله شیمیایی 3 مە در روستاهای گوپ تپە و عسکر مجتمع تکیه نزدیک چمچمال انتقال دادند کە این اولین توقف آنها بود، زمانی که با ماشینهای سربازی ئیڤا آنها را منتقل کردند.
ودر بخش طقطق همچنین مرکز مهمی بود که حدود 10000 نفر از مردم را از شمال زاب کوچک به آنجا منتقل کردند و به گفته شاهدان عینی مردم بیگناە را به آمریه کویە فرستادند کە قلعه نظامی بود مانند بسیاری دیگر از پایگاهای نظامی کە. بازداشت شدگان اهالی بیش از 12 روستای دو طرف رودخانه بودند. زن و مرد از هم جدا شدند و روز بعد به مکان نامعلومی منتقل کردند.
محل دیگری که صدها نفر در آن جمع شده بودند، تویلە گاوداری بود که در آن هیچ بازجویی از بازداشت شدگان انجام نمی شد و به دلیل تعداد کم سربازان نمی توانستند زن و مرد را از هم جدا کنند. در جریان عملیات چهارم انفال، افراد زیادی به پایگاه نظامی توپزاوا در کرکوک اعزام شدند که هنوز از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
همچنین شمار زیادی را به صحرای جنوب عراق و قلعە نگرە سلمان فرستادند و زندەبەگور کردند یا به واحد کشتار انسانها که توسط واحد آزمایش تسلیحات بیولوژیکی و شیمیایی رژیم برای ازمایش تأسیس شده بود فرستادند. گفتنی است چند تن از افراد مدنی و پیشمرگه دستگیر و با هلیکوپتر به پایین پرتاب شده و جان باختند.
روستای جلامورد نیز در این محدودە قرار داشت که در آن بیش از 485 نفر کشته و مفقود شدند و حدود 100 نفر انها در قلعە نگرەسلمان زیر شکنجه بسیار جان باختند.
در این حملات گسترده واحدهای اداری کرکوک، شوان، آغجالر. پرده، طقطق. چمچمال، تکیه. خلکان، دوکان، دیگلا، ریدار. سورداش و کویە را تصرف کردند و در مجموع 150 روستا ویران شد و مردم آن دستگیر و قتل عام و مفقود الاثر شدند.
این یورش های گسترده علاوه بر تلفات جانی و ناپدید شدن طبق آمار جمع آوری شدە نزدیک بە ٢٨٠٠٠ نفر، خسارات مادی فراوانی نیز به بار آورد زیرا تمام اموال مردم غارت شد کە ذهنیت شوونیستی رژیم آن را توجیه می کرد.
اسامی جاشها و مستشاران و فوج های سبک در اسناد و روزنامه های آن زمان ثبت شده است(٢) که داستان پیروزی های خود را نقل کرده اند یا به پاداش خیانت به مردم و ملت خود در عملیات انفال نشان شجاعت دریافت کرده اند.
1. قادری احمد محمد زیباری – گردان شماره (1)
2. ابراهیم علی حاجی مالو مزوری – گردان شماره (20)
3. آصف احمد آقا زیباری – گردان شماره (23)
4. طرق فایق قدیمی کاکی زنقری – گردان شماره (37)
5. مامند حمد مولود گردی – گردان شماره (51)
6. کمیل هادی شی خونوری برزنجی (سلیمانی) – گردان شماره (55)
7. فؤاد کریم محمد کبایز هموندی – گردان شماره (72)
8. رشید احمد امین عزیز شروانی – گردان شماره (78)
9. جلال رضا اسعد چرمگایی – گردان شماره (79)
10. محمد عمر امین جمیل بساکی – گردان شماره (81)
11. فارس طاهر مصطفی آقا کویی – گردان شماره (85)
12. عثمان عمر مام یحیی کویی – گردان شماره (86)
13. سلیم ممند رسول آقا میراودلی – گردان شماره (98)
14. طاهرعلی عبدالرحمن جباری – گردان شماره (99)
15. محمد طاهر یونس محمد زینوا شکاک – گردان شماره (107)
16. آکو عباس بیاض مامند آقا سرکپکان – گردان شماره (132)
17. عمر احمدعلی جاف (عمر بچکول) – گردان شماره (171)
18. تحسین شویس سعید روژبیانی – گردان شماره (172)
19. حسین مهد عثمان پیشداری – گردان شماره (175)
20. لطیف محمد امین قدیر جاف زرگوزی – گردان شماره (195)
21. محمد حمزه محمد ژاژلایی – گردان شماره (204)
22. میرزا اسماعیل شریف رضا (میرزا کویی) – گردان شماره (207)
23. رضا طه محی الدین برزنجی (سه گاو) – گردان شماره (211)
24. عدنان عبدالله نجم جاف (دیسکو عدنان) – گردان شماره (212)
25. قاسم کریم احمد محمود شینکی – گردان شماره (237)
26. صابر احمد امین – گردان شماره (248)
27. محمد عبدالکریم قدیر برزنجی – گردان شماره (257)
28. احمد صوفی اسماعیل صالح – گردان شماره (356)
29. صابر رقیب سورچی – گردان شماره (2)
30. محمد قدیر عزیز آقا سورچی – گردان شماره (19)
31. شیخ معتصم عبدالکریم برزنجی – گردان شماره (64).
32. سعید محمود باریکی – گردان شماره (73) .
33. برهان محمد مصطفی شوانی – گردان شماره (92)
34. عمر حما علی رستم چرمگایی – گردان شماره (104) .
35. عزیز حمد مولود (ملا عوزیر) – گردان شماره (130).
36. شیخ جلال شیخ نجم الدین شیخ کریم صالیی – گردان شماره (135)
37. شیخ محمود سی گل کارزایی – گردان شماره (137).
38. هومر احمد آقا پیشداری – گردان شماره (140)
39. ظاهر طاهر توفیق کویی – گردان شماره (150).
40. صلاح الدین خضر رسول نقشبندی – گردان شماره (241)
41. عدنان عبدالله جباری (سید عدنان جباری) – گردان شماره (321)
42. مدحت توفیق منصور داودی -گردان شماره (47)
43. روناک ابراهیم مدحت داوودی (شیخ روناک) – گردان شماره (138)
44. تحسین محمد رشید زنگنه – گردان شماره (179)
45. حسیب محمد نجم – شماره نامعلوم
46. محمد حما رحیم – شماره نامعلوم
این روسای یگان ویژه اطلاعات جاشها نیز شرکت داشتند
1. یوسف فتح الله – یگان ویژه شماره.
2. جهاد موسی قرنجیری
3. خیرالله کریم مولود (خیرالله دوزی)
4. عبدالله کاکا مین صالح (ابا کرکوک)
5. حاجی علی نبیوا
6. محمد حسین نوری
7. محمد کاوانی.
ارجاع:
1. اسناد رژیم بعث
2. مجلات و روزنامه های رژیم بعث
Leave feedback about this